شماره تماس: 021-44071824

تهران، صادقیه، فردوس شرق، خیابان ولیعصر، کوچه چهارم

MentalPress 30

جلسه اول خواستگاری؛ بایدها و نبایدها

جلسه اول خواستگاری معمولاً برای شناخت دختر و پسر از یکدیگر برگزار می‌شود و از آنجایی که سرچشمه هر شور و محبتی «شناخت» است، پس باید در این جلسه اصولی در طرز رفتار و گفتار از سوی دختر و پسر و خانواده‌های آن‌ها رعایت شود تا این شناخت عمیق‌تر و البته صحیح‌تر باشد.

یکی از مهم‌ترین بخش‌های خواستگاری گفتگو میان دختر و پسر است، اما بسیاری از جوانان نمی‌دانند که چگونه صحبت خود را با فرد مورد نظرشان آغاز کنند و چه سوالاتی را از او بپرسند تا بتوانند شناخت بهتری نسبت به او به دست بیاورند.

مهندسی جلسه خواستگاری

پیش از پرداختن به این موضوع که چه سوالاتی را بپرسید، باید به چند نکته مهم در خصوص پرسیدن سوالات خود توجه کنید. شاید بتوان اسم این کار را مهندسی جلسه خواستگاری گذاشت که بستگی به شرایط دارد. یعنی فرق دارد که دو نفر کاملاً غریبه مقابل هم بنشینند یا دو نفر که فامیل نزدیک هم هستند و از یکدیگر در طول این سال‌ها اطلاعات لازم را دارند. بنابراین مهندسی پرسیدن سوالات بر عهده شماست. بگذارید با یک مثال این حرف را ملموس‌تر کنم؛ اگر دو نفر که فامیل نزدیک یکدیگرند در جلسه خواستگاری مقابل هم بنشینند ممکن است بنا به فرهنگ موجود در بسیاری از نقاط کشورمان، جلسۀ اول همان جلسۀ آخر باشد، مثلاً در خواستگاری پسرعمه از دختردایی شناخت کافی وجود دارد و خانواده‌ها کار را تمام شده می‌دانند، لذا باید سوالات جلسه اول را برای باز کردن گره‌های ذهنی خود بگذارید. اما اگر دو نفر غریبه با هم می‌خواهند صحبت کنند معمولاً باید به سوالات کلی در جلسه اول بسنده کرد، یعنی سوال‌ها خیلی جزئی نمی‌شود و جلسه هم طولانی نیست، ممکن است در این جلسه بر اساس برداشت اولیه خود تصمیم بگیرید که خواستگاری را ادامه بدهید یا نه. اگر ادامه داشته باشد حیاتی‌ترین جلسه، جلسۀ دوم است.

سوالاتتان حول محور ارزش‌های زندگی‌تان باشد

نکته‌ای که در این جا باید خیلی به آن توجه کنید این است که سؤالاتتان حول محور ارزش‌های زندگی‌تان باشد. توجه کنید که ارزش نه معنای مرسوم و معروف آن، بلکه ارزش در ازدواج به این معناست که اگر آن مورد در زندگی من نباشد حاضر نیستم ازدواج کنم.

هر کدام از ما ممکن است ارزشمان با افراد دیگر فرق کند. منظور ارزش این است که اگر بقیه چیزها باشد و آن چیز نباشد من آن زندگی را نمی‌خواهم، بنابراین ارزش یعنی اینکه اگر آن موارد در طرف مقابل من نباشد زندگی برای من نمی‌ارزد، پس سوالاتی که می‌پرسید خیلی مهم است و نشان دهنده ارزش اصلی زندگی شماست. فرض کنید برای کسی علم ارزش است، حالا اگر برای او یک خواستگار پولدار وزیبا بیاید اما سطح علمی او پایین باشد او نمی‌تواند اگر ارزش علم برایش مهم است حتی اگر دیگران بگویند این مورد خیلی عالی است به آن مورد فکر کند. بنابراین اولین نکته این است که ارزش خود را مشخص کنید و در خلوت خود ببینید ارزش‌های زندگی شما چیست؟

نکته دیگر این است که ممکن است بپرسید از کجا بدانم طرف مقابل سوالاتم را صادقانه جواب می‌دهد؟ پاسخ این است که یکی از راه‌های کشف صداقت، تحقیق همراه با جلسات خواستگاری و چالش ایجاد کردن روی سوالات است. در مورد چالش در ادامه خواهم گفت اما تفحص و تحقیق پیش از مراسم خواستگاری را دست کم نگیرید و البته برای طرف مقابل با صراحت و در کمال احترام مشخص کنید ممکن است با هر نقصی راه بیایید اما از عدم صداقت هرگز چشم‌پوشی نمی‌کنید. این را هم بدانید که همیشه در تعاملات اجتماعی جامعه ما  اصل بر داشتن حسن ظن است اما در جلسات خواستگاری این‌طور نیست، مساله یک عمر زندگی است و شما باید بسیار موشکافانه و بدون احساساتی شدن به این مقوله نگاه کنید.

سوالی که می‌خواهید مطرح کنید را خوب بشکافید

نکته اول در این بخش این است که سوالی که می‌خواهید مطرح کنید را خوب بشکافید؛ خیال نکید فهم طرف مقابل از الفاظ و واژه‌ها مثل شماست، چراکه ممکن است سوالی توسط شما مطرح شده و طرف مقابل برداشت دیگری ‌کند، بنابراین سوالات خود را ساده، شفاف و با مثال بپرسید تا ضمن اینکه طرف مقابل به سوال شما درست جواب می‌دهد خودتان نیز سردرگم نشوید. اگر فقط به مفاهیم تکیه کنید بدون اینکه منظور خود را بفهمانید سوال و جواب رد و بدل شده اما نتیجه حاصل نمی‌شود.

سوالات چالشی و کلیشه‌ای

سوال پرسیدن انواع گوناگونی دارد و به هر کدام باید توجه شود؛ برخی سوالات جنبه چالشی دارد و برخی سوالات ساده است. سوالات ساده پاسخشان کلیشه‌ای است و شما را به نتیجه نمی‌رساند یعنی طرف مقابل یک چیزی را حفظ کرده و جواب می‌دهد که ممکن است اصلا اعتقاد او نباشد. اما سوالات چالشی این‌طور نیست و شما را بسیار کمک می‌کند. البته در سوالات چالشی ممکن است طرف مقابل بنا به شرایط و فضای موجود هول شده و اشتباه جواب ‌دهد که مورد نظر شما نیست، اما نکته دقیقا همین جاست که روی جوابی که داده چالش ایجاد کنید یعنی سوال دیگری مطرح کنید. در اینجا اگر هول شده باشد کم کم فضا آرام شده به خود مسلط می‌شود و پاسخ درست می‌دهد اگر هم کلیشه‌ای بوده کلیشه‌ها عقب می‌رود و شما متوجه عقاید او می‌شوید.

هر سوالی مطرح می شود نیز دو جنبه دارد؛ یکی اینکه سوال کننده با آن سوال جهان‌بینی و تفکر خودش را مطرح می‌کند و به عبارتی سوال هر فرد معرف دغدغه، فهم و بینش اوست و دیگر اینکه با آن سوال می‌خواهد دیگری را بشناسد. بنابراین توجه کنید بیشتر از اینکه افراد را از جواب‌های او بشناسید از سوالات او بشناسید، چراکه شاید در جواب‌ها بتوان دروغ گفت اما در سوال‌ها این طور نیست یعنی اساساً صدق و کذب در جملات خبری هست نه در جملات سوالی.

برای روشن شدن این بحث یک مثال می‌زنم؛ وقتی از پسری بپرسی با درس خواندن من موافقی؟ جواب معمولاً این است که بله من موافقم. من عاشق پیشرفت و رشد همسرم هستم و افتخار می‌کنم او در این مسیر قدم بردارد. این جواب کلیشه‌ای است و نمی‌توانی به نتیجه برسی.

اما اگر در جلسات خواستگاری حواست را جمع کنی از سوالات او می‌توانی بفهمی که نسبت به تحصیل چه نگاهی دارد؛ مثلاً وقتی او از تو می‌پرسد برای آینده تحصیلی‌ات چه برنامه‌ای داری؟ این یعنی من نسبت به درس اهمیت می‌دهم بنابراین اگر تحصیل برایت مهم است باید ببینی سوالات او چقدر حول محور درس خواندن است.

یا ممکن است آقا پسرها از دختر خانم بپرسند چقدر مادی هستی؟ همه خانواده‌ها می‌گویند نجابت و شخصیت برای مهم است و این‌طور موارد، خب این جواب اصلاً روشن نیست. اگر می‌خواهید جواب این سوال را بفهمید به سوالاتی که دخترخانم و خانواده‌اش می‌پرسند توجه کنید که چقدردر حیطه مسائل اقتصادی و مادی است.

سوالات کلی و مبهم ممنوع

نکته مهم دیگر این است که سوالات نباید کلی و مبهم باشد بلکه باید عملیاتی، مصداقی و عینی باشد؛ بگذارید برای فهم فرق این دو یک مثال بزنم؛ وقتی شما می‌پرسی خدا را قبول داری؟ او می‌گوید بله خدا اصل و اساس زندگی من است اما مثلاً وقتی بپرسی کدام مسجد نماز می‌خوانی با پاسخ او می‌فهمی چقدر به نماز و عبادت و نوع آن اهمیت می‌دهد. بنابراین سوالات هر چه عینی‌تر باشد اطلاعات بیشترو دقیق‌تری در اختیار شما قرار می‌دهد، البته دقت کنید لحن‌تان در سوال پرسیدن خیلی مهم است، سوالات شما نباید جنبه بازجویی بگیرد.

نکته پایانی

اعتدال را رعایت کنید یعنی هم خوب حرف بزنید وهم خوب بشنوید. مدیریت این بخش را تمرین کنید تا در جلسه خواستگاری هول نشوید.
در نظر داشته باشید گفتگوی شما در خواستگاری رسمی و آگاهی از بعضی شرایط، انجام گیرد نه در ابتدای آشنایی. یعنی اطمینان حاصل کنید قصد طرف مقابل ازدواج است و سپس وارد این پروسه شوید. اولین سۆال شما از فرد مقابلتان باید درباره معرفی او باشد. باید بدانید او هنگام معرفی خود بر نکاتی تکیه می‌کند که برایش مهم است. بعد از اینکه او خود را معرفی کرد، شما هم خودتان را معرفی کنید. برای معرفی خود، نام و نام خانوادگی، شغل، سن، شغل پدر و مادر، میزان تحصیلات، وضعیت شغلی و تحصیلی و سنی دیگر افراد خانواده، شرایط زندگی خانوادگی و مسائل خاص زندگی‌تان را بیان کنید. به مصادیق و مثال‌های عینی توجه کنید و تنها روی مفاهیم کلی بحث نکنید. یعنی با ذکر با مثال‌هایی، طرف مقابلتان را در موقعیت‌های عینی و واقعی بگذارید، چراکه هر کس مطابق با ذهنیت و تصورات خود به سۆالات جواب می دهد، پس در نظر بگیرید که برداشت دیگران از یک مفهوم، با برداشت شما تفاوت دارد و عدم توجه به این نکته، در آینده مشکلاتی را سبب می‌شود، پس بهتر است در چنین مواردی قبل از طرح سوال مورد نظر، ابتدا از طرف مقابلتان، در مورد این گونه مفاهیم توضیح خواسته و سپس سۆال اصلی را مطرح سازید. به جواب‌ها و کیفیت آنها، دقت کنید چراکه همان‌طور که گفتم نوع شخصیت و دیدگاه‌های طرف مقابل شما را نشان می‌دهد و میزان رشد فکری و عقلی او را نمایان می‌کنند. پس برای اینکه به یک جمع‌بندی مناسبی برسید همه جواب‌ها را کنار یکدیگر قرار دهید و حتی آنها را یادداشت کنید که هنگام استفاده از مشاوره یا فکر کردن نهایی پاسخ‌ها را داشته باشید.

جوگیر نشوید و وعده‌ها و قول‌هایی که در آینده نمی‌توانید آنها را انجام دهید را ندهید، از زبان دیگر زنان زندگیتان مانند خواهر، مادر و دوستتان نقل قول نکنید.

گفتگو را به سمت مسائل سـنگین و منفی مانند حوادث و رخدادهای جامعه نکشانید و گفتگو را ملایم و مثبت نگهدارید. صحـبت درباره موضوعاتی سـنگین و منفی باعث از بین بردن لطف گفتگو و کاهش اشتیاق طرف مقابل خواهد شد و شما را فردی آگاه و روشنفکر نشان نمی‌دهد.
در مقاله بعدی در مورد این که «چه سوالاتی بپرسیم» خواهم نوشت.

مطالب پر بازدید